چگونه موشکهای ایران اسرائیل را به چالش کشید؟
رژیم صهیونیستی اخیراً بهطور غیرقانونی به اهدافی در ایران حمله کرده و ایران نیز با موشکهای بالستیک ضربات شدیدی به اسرائیل وارد کرده است. تحلیلگران معتقدند که جنگ با ایران بهویژه با توجه به چالشهای جدید، برای اسرائیل بسیار دشوار خواهد بود. ترامپ باید فشار بر اسرائیل را افزایش دهد و ایران را به مذاکره بازگرداند تا از گسترش جنگ جلوگیری کند. در غیر این صورت، جنگ میتواند به تقویت برنامه هستهای ایران و ورود ایالات متحده به درگیری منجر شود.

به گزارش آینه فردا، رژیم صهیونیستی اخیراً بهطور غیرقانونی به چندین هدف در ایران از جمله تأسیسات نظامی، غیرنظامی و هستهای حمله کرده است. در پاسخ به این تجاوز، ایران با بهکارگیری موشکهای بالستیک، ضربات شدیدی به اهداف حساس در سرزمینهای اشغالی وارد نمود. این حملات خسارات سنگینی به زیرساختهای حیاتی اسرائیل وارد کرده و همچنان ادامه دارد. پیامدهای این اقدامات نظامی ایران بر تأسیسات رژیم صهیونیستی چشمگیر بوده و تنشها را به مرحلهای بحرانیتر سوق داده است.
نتانیاهو در باتلاق ایران: آیا اسرائیل توان جنگ طولانی را دارد؟
به گزارش فرارو، الجزیره در گزارشی تحلیلی در خصوص جنگ جاری بین ایران و رژیم صهیونیستی نوشت: «با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی هنوز در غزه گرفتار است و نتوانسته به پیروزی نظامی آشکاری دست یابد، شاید خطرناکترین جنبه این رویارویی، پایان دادن به وصیت دیوید بن گوریون، نخستین نخستوزیر اسرائیل در خصوص جنگیدن در خاک دشمن باشد.»
در این درگیری بین ایران و رژیم صهیونیستی، نبردها دیگر تنها محدود به اراضی دشمنان اسرائیل نیست و این بار، خاک سرزمینهای اشغالی نیز از حملات موشکی ایران در امان نیست. موشکهای ایرانی اکنون از مرزهای دفاعی اسرائیل عبور کرده و سامانههای پیشرفتهای چون گنبد آهنین، فلاخن داوود و سامانه حیتس نمیتوانند بهطور کامل آنها را پوشش دهند. این موضوع به ویژه در شرایطی که ایران توانسته به تعادلی استراتژیک در مقابله با برتری هوایی اسرائیل برسد، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
سلاحهای هوایی پیشرفتهای مانند اف ۳۵، اف ۱۶ و اف ۱۴ که تا پیش از این به عنوان نماد برتری هوایی اسرائیل شناخته میشدند، اکنون با چالشهای جدیدی مواجه شدهاند. ایران با توسعه توانمندیهای موشکی خود، تعادلی نسبی در نبردهای هوایی و دفاعی با اسرائیل برقرار کرده که ممکن است منجر به تغییر معادلات قدرت در منطقه شود.
الجزیره در ادامه گزارش خود به تحولات مهم جنگ ایران و رژیم صهیونیستی اشاره میکند: «اگرچه رژیم صهیونیستی در حملات اولیه موفق شد فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ایران را ترور کند و به اصطلاح پیروزیهایی بهدست آورد، اما روند جنگ و تشدید آن نشان میدهد که نبرد با ایران به هیچوجه بهسادگی آنچه نتانیاهو و حلقه اطرافش انتظار داشتند، نخواهد بود.»
این اظهارات تأکید میکند که اسرائیل در جنگ با ایران، که بهطور آشکاری در حیاط خلوت این رژیم در جریان است، بههیچوجه دوام زیادی نخواهد آورد. روند پیشرفت جنگ به وضوح نشان میدهد که اسرائیل در مسیر خود به سوی نابودی پیش میرود. به گفته تحلیلگران، پیروزیهای اولیه اسرائیل به صورت موقتی و به ظاهر موفقیتآمیز به نظر میرسیدند، اما روند واقعی درگیریها نشاندهنده پیچیدگیهای بسیاری است که رژیم صهیونیستی قادر به مدیریت آنها نخواهد بود.
در این میان، حرکت قطار میانجیگری به وضوح نشاندهنده تلاشهای بینالمللی برای پایان دادن به این جنگ است. اظهارات صریح ترامپ و درخواست او برای پایان دادن به درگیری، همراه با مشارکت پایتختهای مختلف در این زمینه همگی گواهی بر تمایل به مهار و خاتمه دادن به این جنگ و تلاش برای یافتن راهحلهای دیپلماتیک به شمار میروند.
ایران و ضمیر جمعی مقاوم؛ خطری که اسرائیل نادیده میگیرد
میخائیل میلشتاین، نویسنده و تحلیلگر روزنامه یدیعوت آحارنوت، در یادداشتی تحلیلی آمده است که حمله رژیم صهیونیستی به ایران با یک غافلگیری راهبردی آغاز شد، اما اکنون زمان آن فرا رسیده که بررسی شود چگونه میتوان از موفقیتهای حاصلشده در لبنان بهرهبرداری کرد و از تکرار اشتباهات جنگ غزه اجتناب نمود. میلشتاین تأکید میکند که اولین قدم در این مسیر، تعریف اهداف روشن و قابلتحقق است؛ اهدافی که با واقعیتهای میدانی همخوانی داشته باشند و از شعارهای بزرگ و دستنیافتنی، مانند «نابودی حماس»، دوری جسته شود.
او همچنین در خصوص جنگ با ایران اشاره میکند که بسیار مهم است شعاری مانند «نابودی برنامه هستهای ایران» با دقت و واقعگرایی بررسی شود. به گفته میلشتاین، این شعار که بهطور مداوم توسط مقامات اسرائیلی مطرح میشود، تنها از طریق عملیات نظامی محقق نمیشود و نیازمند یک توافق سیاسی جامع است.
در ادامه تأکید میکند که نفرت ایرانیان از تکبر، تحقیر و تهدیدهای وجودی از سوی قدرتهای خارجی در ضمیر جمعی آنها چه در میان حاکمان و چه در میان مخالفان ریشه دارد. بهویژه، تجربه تلخ جنگ ایران و عراق به ایرانیان آموخته است که توانایی و صبر برای مقاومت و ادامه نبردهای فرسایشی را در خود نهادینه کنند. برخلاف گروههایی مانند «حماس» و «حزبالله»، ایران تنها به دنبال ایستادگی در برابر دشمنان خود نیست؛ بلکه هدفش ایجاد توازن است و برای این منظور به حملات متقابل میپردازد.
مایکل دی: نتانیاهو با دشمنسازی از ایران، آمریکا را به دام میکشد
مایکل دی در مقالهای که در روزنامه ایندیپندنت منتشر کرده است، بهطور جدی بر این نکته تأکید میکند که اقدامات دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو موقعیت راهبردی رژیم صهیونیستی بهعنوان تنها قدرت هستهای منطقه را به خطر انداخته است. او معتقد است که هدف نتانیاهو از حملات به ایران نه تنها مقابله با تهدیدات هستهای ایران، بلکه بهرهبرداری سیاسی داخلی از آن بهعنوان یک «دشمن همیشگی» است که بهطور مداوم برای جلب حمایت و ایجاد وحدت داخلی در رژیم صهیونیستی به آن اشاره میکند.
مایکل دی تاکید می کند که حملات رژیم صهیونیستی به ایران، بهویژه در بحبوحهٔ مذاکرات حساس بین آمریکا و ایران درباره کنترل برنامه هستهای، نشاندهنده نگرانی دولت نتانیاهو از احتمال توافق میان واشنگتن و تهران است. رژیم صهیونیستی بهویژه در دوران دولت ترامپ، از هرگونه تلاش برای سازش دیپلماتیک میان آمریکا و ایران هراس دارد و برای مقابله با این احتمال، عمداً به انجام عملیات نظامی دست زده است. این استراتژی میتواند به تداوم بیثباتی در منطقه و تهدیدات بیشتر علیه امنیت خود رژیم صهیونیستی منجر شود، چرا که به نظر میرسد این اقدامات ممکن است موقعیت هستهای رژیم صهیونیستی را در چشم جهانیان و بهویژه در خاورمیانه زیر سوال ببرد.
مایکل دی در مقاله خود در روزنامه ایندیپندنت به تحلیل دقیقتری از حملات رژیم صهیونیستی به ایران پرداخته و تأکید میکند که برخلاف ادعاهای رسمی رژیم صهیونیستی، این حملات واکنشی به تهدید هستهای فوری ایران نبودهاند. به گفته وی، وضعیت توانمندی هستهای جمهوری اسلامی ایران تفاوت چندانی با شش ماه گذشته ندارد و حتی گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیشتر بهانهای بوده است تا دلیلی واقعی برای این حملات. وی تاکید می کند این حملات بهعنوان پوششی برای منحرف کردن توجهات از کشتارها در غزه عمل کردهاند، جایی که رژیم صهیونیستی تحت فشار موج گستردهای از انتقادهای بینالمللی قرار گرفته است. این حملات در واقع به نظر میرسد تلاشهای رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از برجسته شدن بحران انسانی در غزه را تقویت میکنند، در حالی که عملیاتهای نظامی در ایران خود نوعی انحراف توجه از این موضوعات هستند.
مایکل دی در مقاله خود تأکید میکند که دونالد ترامپ هنوز فرصت محدودی برای ایفای نقش صلحطلب در بحران ایران دارد، اما این امر نیازمند فشاری واقعی بر رژیم صهیونیستی است. وی معتقد است که هیچ رئیسجمهوری آمریکایی در سالهای اخیر جرات انجام چنین اقدامی را نداشته است، چرا که حمایت از رژیم صهیونیستی همواره در اولویت سیاستهای آمریکا قرار داشته و فشار به این رژیم میتواند تبعات جدی داشته باشد.
این تحلیل در ادامه مینویسد که اگر ترامپ نتواند رژیم صهیونیستی را به تعاملات دیپلماتیک بیشتری با ایران وادار کند، جنگ جاری میتواند تنها انگیزهای بیشتر برای ایران فراهم کند تا به برنامه هستهای خود ادامه دهد و در نهایت به سلاح هستهای دست یابد.
هشدار علی واعظ: جنگ بزرگ با ایران، اقتصاد آمریکا را فلج میکند
علی واعظ، کارشناس ارشد مسائل گروه بینالمللی بحران، در یادداشتی در نشریه فارن افرز هشدار میدهد که اگر جنگ به سطحی بالاتر کشیده شود، احتمال درگیری مستقیم ایران و ایالات متحده وجود خواهد داشت؛ بهویژه اگر منافع یا داراییهای آمریکا هدف حملات قرار گیرند. مقامات آمریکایی بارها به تهران هشدار دادهاند که در صورت حمله به منافع آمریکایی، واکنش ایالات متحده «در سطحی بیسابقه» خواهد بود. در این شرایط، اگر حملات ایران یا گروههای مقاومتی باعث کشته شدن نیروهای آمریکایی شود، فشارها بر رئیسجمهور آمریکا برای واکنشی قاطع و حتی ورود به جنگ افزایش خواهد یافت.
علی واعظ در ادامه تحلیل خود اشاره میکند که برای رئیسجمهوری که قصد دارد خود را بهعنوان یک صلحطلب و میانجی معرفی کند، وضعیت فعلی باید زنگ خطر جدی به صدا درآورد. بسیاری از طرفداران ترامپ مخالف مداخله دوباره آمریکا در جنگی دیگر در خاورمیانه هستند، چرا که تداوم جنگهای منطقهای میتواند منجر به عواقب منفی برای ایالات متحده شود.
علی واعظ بر این نکته تأکید میکند که یک جنگ بزرگ در خاورمیانه میتواند به افزایش شدید قیمت نفت منجر شود که این خود فشار تورمی بیشتری بر دوش مصرفکنندگان آمریکایی خواهد گذاشت. در حال حاضر، قیمت نفت در حال افزایش است و این وضعیت میتواند به مشکلات اقتصادی بیشتری در داخل آمریکا دامن بزند. بنابراین، ترامپ در صورتی که بتواند جنگ را متوقف کند، از آن سود خواهد برد، اما اگر جنگ گسترش یابد، بهای سنگینی را خواهد پرداخت.
علی واعظ معتقد است که ترامپ میتواند تهدید به تعلیق کمکهای تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی کند، اهرم فشاری کلیدی که بدون آن، انجام عملیاتهای نظامی برای رژیم صهیونیستی بسیار دشوار خواهد بود. این رویکرد مشابه اقداماتی است که رؤسایجمهور پیشین آمریکا از جمله جو بایدن از آن امتناع کردند. بایدن حتی حاضر نشد برای ورود کمکهای بشردوستانه به غزه چنین تهدیدی را مطرح کند. اما اکنون، با توجه به شرایط بحرانی و تهدید جان آمریکاییها و میراث سیاسی ترامپ، او ممکن است تصمیم بگیرد که برخلاف سلف خود برای مهار بحران، اقدامات قاطعی اتخاذ کند.
علی واعظ تاکید می کند: «کاخ سفید باید به تهران هشدار دهد که تشدید بیشتر تنشها میتواند به کشتهشدن نیروهای آمریکایی و در نهایت ورود مستقیم ایالات متحده به جنگ بینجامد. در عین حال، باید پیشنهادی معقول برای توافق هستهای ارائه دهد که شامل رفع پایدار تحریمها باشد. ترامپ میتواند وعده دهد که تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران را لغو کرده و تحریمهای اصلی تجارت با ایران را پایان دهد، مشروط بر اینکه ایران غنیسازی اورانیوم را در قالب یک کنسرسیوم چندملیتی با مشارکت عربستان سعودی انجام دهد. طرحی که ایران پیش از حملات اسرائیل آمادگی خود را برای آن ابراز کرده بود.
این کنسرسیوم میتواند سوخت نیروگاههای هستهای منطقه را تأمین کند و در عین حال از دسترسی ایران به مواد شکافتپذیر برای ساخت سلاح هستهای جلوگیری کند. در نهایت، واعظ تاکید می کند که اگر ترامپ واقعاً به ایجاد یک ایران عاری از سلاح هستهای متعهد است، بهترین راهحل این است که جنگ میان تهران و تلآویو را متوقف کرده و ایران را به میز مذاکره بازگرداند. در غیر این صورت، نظام ایران احتمالاً در نخستین فرصت بهسوی ساخت سلاح هستهای خواهد شتافت. در این شرایط، ترامپ ناگزیر خواهد بود یا یک ایران هستهای را بپذیرد یا همراه با رژیم صهیونیستی وارد حملهای جدید شود که این همان کابوس مداخله فاجعهبار در خاورمیانه است که او وعده داده بود از آن اجتناب خواهد کرد.