استقلال، پرسپولیس و هشتگهای ترسناک؛ چرا این خریدها درسرساز شدند؟
واکنشهایی که این روزها در بازار نقلوانتقالات از سوی هواداران دو تیم استقلال و پرسپولیس سر می زند ریشه در یک بیاعتمادی دارد؛ بی اعتمادی به روندی که دلالها در آن نقشآفرینی میکنند.

به گزارش آینه فردا، حساسیت هواداران تیمهای پرطرفدار کشورمان نسبت به خریدهای فصل نقل و انتقالات، پدیدهای است که میتوان آن را از دو منظر بررسی کرد. نخست آنکه بسیاری از هواداران، با آگاهی از نفوذ و نقش دلالها در روند نقل و انتقالات فوتبال ایران، نگرانند که برخی بازیکنان نه بر اساس شایستگی فنی، بلکه به واسطه روابط پشتپرده و لابیگری مدیر برنامهها و دلالها جذب شده باشند.
از سوی دیگر، برای هوادار فوتبال، گاه دانستهها و مشاهدات خودش از عملکرد بازیکن، ملاک قضاوت است نه تحلیلهای فنی سرمربی؛ بنابراین اگر باشگاه بازیکنی را جذب کند که هوادار او را مناسب ترکیب تیم نمیداند، خیلی زود موجی از اعتراض شکل میگیرد که گاه تا مرز فشار رسانهای و اجتماعی برای فسخ قرارداد هم پیش میرود.
استقلال، آلکثیر و موج اعتراض
این روزها اوجگیری این حساسیتها را در دو باشگاه پرطرفدار تهرانی، یعنی استقلال و پرسپولیس، بهوضوح میتوان دید. وقتی باشگاه استقلال خبر از جذب عیسی آلکثیر داد، موج گستردهای از واکنش منفی در فضای مجازی بهراه افتاد. هشتگزنیها، تحلیلهای تند، و حتی کمپینهای هواداری علیه این خرید، چنان شدت گرفت که باشگاه را تا آستانه فسخ قرارداد با این مهاجم پیش برد. هرچند آلکثیر در گذشته بازیکنی نامآشنا و حتی ملیپوش بوده، اما بخشی از هواداران به دلایل فنی و شخصیتی، او را انتخاب مناسبی برای تیمشان نمیدانند.
پرسپولیس و ماجرای بازیکن خیبر
وضعیت در پرسپولیس نیز مشابه است. باشگاه یکی از سهمیههای خود را به بازیکنی از تیم خیبر خرمآباد به نام حسین ابرقویی اختصاص داد که چندان در کانون توجه رسانهها و هواداران قرار نداشت. همین موضوع باعث شد موجی از انتقادات نسبت به این خرید ناشناخته در میان هواداران شکل بگیرد. فضای هواداری پرسپولیس با حساسیت ویژهای به این انتقال واکنش نشان داد؛ آنهم در شرایطی که تیم به تقویت در برخی پُستهای کلیدی نیاز دارد. آنها حتی جذب مدافع خارجی تیمشان سرژ اوریه را با ترید نگاه کردند و در ادامه دست به اعتراض گسترده در فضای مجازی زدند.
مربیان بین چکش هوادار و سندان دلالها
در چنین فضایی، سرمربیان دو تیم مجبورند با احتیاط و محافظهکاری تصمیم بگیرند. آنها باید هم ملاحظات فنی خود را حفظ کنند و هم مراقب باشند که موج احساسات هواداران مسیر تصمیمگیریشان را مختل نکند. از سوی دیگر، هوادار نیز حق دارد نگران آینده تیمش باشد. اما سوال اصلی اینجاست: چگونه میتوان مرزی مشخص میان دغدغههای فنی سرمربیان و توقعات احساسی هواداران ترسیم کرد؟
در این میان، نباید از نقش دلالها غافل شد. دلالهای فرصتطلب، گاهی سوار بر موج احساسات همین هواداران میشوند و با هدایت غیرمستقیم افکار عمومی، به پیشبرد برنامههای پنهان خود کمک میکنند.
وقتی پول حرف اول را میزند
در فوتبالی که بخش قابلتوجهی از فهرست خرید برخی باشگاهها را بازیکنان سفارشی یا اصطلاحاً «پولی» تشکیل میدهند، نگرانی هواداران کاملاً قابل درک است. نباید توقع داشت جامعه هواداری بیتفاوت بماند وقتی احساس میکند منافع باشگاهش قربانی بدهبستانهای پشت پرده شده است.
با این حال، باید پذیرفت که همه نقل و انتقالات ناشی از دلالی نیستند. گاهی یک خرید گمنام، در چارچوب برنامهای دقیق و متکی به تحلیل فنی سرمربی انجام میشود؛ اما به دلیل فضای ملتهب و بیاعتمادی حاکم، هوادار به سختی این را باور میکند. این بیاعتمادی، ریشه در عملکرد برخی مدیران و مربیانی دارد که سابقه ارتباط گسترده با دلالها را دارند و اعتبار خود را در چشم هوادار از دست دادهاند.
بازسازی اعتماد، شرط پیشرفت
برای عبور از این وضعیت، باشگاهها باید شفافیت بیشتری در فرایند نقل و انتقالات به خرج دهند و با گفتوگوی صادقانه با هواداران، ذهنیت آنها را نسبت به انتخابها روشن کنند. از سوی دیگر، هواداران نیز باید میان احساسات لحظهای و تحلیلهای منطقی تفاوت قائل شوند. بازسازی این اعتماد دوجانبه، تنها راه برونرفت از چرخه معیوبی است که در آن نه سرمربی میتواند آزادانه برنامهریزی کند و نه هوادار احساس رضایت و امنیت دارد.
منبع: اطلاعات آنلاین