گوناگون

بلقیس در قرآن؛ الگویی از حکمت زنانه و تسلیم در برابر حق

کتاب «زن در قرآن» داستان بلقیس، ملکه سبا و رویارویی او با حضرت سلیمان (ع) را به تصویر می‌کشد و چهره‌ای برجسته از زنان در قرآن را نمایان می‌سازد. این روایت از کتاب «زن در قرآن»، درس‌هایی برای خودسازی زنان مسلمان بر اساس آموزه‌های اسلام و قرآن ارائه می‌دهد. داستان هدهد، نامه سلیمان و ایمان آوردن بلقیس، نمایانگر قدرت الهی و حکمت نبوی است.

به گزارش آینه فردا، خداوند به حضرت سلیمان (ع)، پیامبر و پادشاه مقتدر بنی‌اسرائیل، حشمت و قدرتی بی‌نظیر عطا کرده

بود. سپاهیانی از جن، انس و پرندگان تحت فرمان او بودند. در سفری به سرزمین یمن، سلیمان (ع) با کمبود آب مواجه شد

و متوجه غیبت هدهد، پرنده‌ای با توانایی ویژه در یافتن آب، گشت.

سلیمان (ع) از غیبت هدهد برآشفت و او را تهدید به مجازات سخت کرد، مگر آنکه دلیلی موجه برای غیبت خود بیاورد. این

تسخیر موجودات، موهبتی الهی و منحصربه‌فرد برای حضرت سلیمان (ع) بود و نشان از مقام والای او نزد پروردگار داشت.

اندکی بعد، هدهد بازگشت و خبری شگفت‌آور برای سلیمان (ع) آورد: «من از قلمرو سبا می‌آیم و خبری یقین‌آور دارم. در

آنجا زنی را دیدم که بر مردم حکومت می‌کند، امکانات و تختی عظیم دارد.» هدهد گزارش داد که ملکه سبا و قومش به

جای پرستش خداوند، خورشید را می‌پرستند و شیطان آنان را از راه حق منحرف کرده است. این خبر مهم، عذر موجه هدهد

برای غیبتش بود.

سلیمان (ع) برای آزمودن صدق گفتار هدهد، نامه‌ای به بلقیس، ملکه سبا، نوشت و به هدهد دستور داد آن را در جمع

 

مشاورانش بیفکند. نامه با «به نام خداوند بخشنده مهربان» آغاز شده و از بلقیس خواسته بود که برتری‌جویی نکند و

تسلیم شود. بلقیس پس از خواندن نامه، با مشاوران خود به رایزنی پرداخت. این بخش از داستان زن در قرآن، درایت و

مشورت‌پذیری بلقیس را نشان می‌دهد.

بلقیس با درایت تصمیم گرفت به جای جنگ، هدیه‌ای گرانبها برای سلیمان (ع) بفرستد تا دریابد آیا او پیامبر خداست یا

پادشاهی دنیاطلب. وقتی فرستادگان بلقیس با هدایا نزد سلیمان (ع) رسیدند، او برآشفت و گفت: «آیا می‌خواهید مرا با

مال دنیا بفریبید؟ آنچه خدا به من داده بهتر و بیشتر است.» سپس هدایا را بازگرداند و تهدید کرد که سپاهی شکست‌ناپذیر

به سوی سبا گسیل خواهد داشت.

پس از رفتن فرستادگان، سلیمان (ع) از حاضران خواست تخت بلقیس را پیش از آمدن او حاضر کنند. آصف بن برخیا، وزیر

 

سلیمان (ع)، در یک چشم بر هم زدن تخت را حاضر کرد. سلیمان (ع) با دیدن تخت، شکر خدا را به جا آورد. پیش از ورود

بلقیس، سلیمان (ع) دستور داد شکل تخت را کمی تغییر دهند. وقتی بلقیس آمد و تخت را دید، گفت: «مثل اینکه همان

است!» و از این واقعه شگفت‌زده شد.

سپس به دستور حضرت سلیمان (ع)، کاخی از آبگینه (شیشه شفاف) برای بلقیس ساخته شد. هنگامی که بلقیس وارد

شد، پنداشت صحن کاخ را آب گرفته است. سلیمان (ع) توضیح داد که این صحن از آبگینه صاف ساخته شده است. بلقیس

پس از مشاهده این همه شکوه و نیروی مافوق بشری سلیمان (ع)، ایمان آورد و گفت: «پروردگارا! من در گذشته به خود

ستم کردم و اینک با سلیمان (ع) به تو، خداوند جهانیان، ایمان می‌آورم.» این داستان از کتاب زن در قرآن، نمونه‌ای از هدایت

و تسلیم در برابر حق است.

منبع: حوزه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا