غذای تابستانی محبوب پایتختنشینها تا دهه ٤٠ چه بود؟
تابستان که میآمد آشپزخانهها تعطیل میشد و نان و پنیرو هندوانه یا خربزه میشد غذای اصلی و خوشمزه تهرانیهای قدیم برای فرار از گرمای طاقتفرسای این ماه. آبدوغخیار هم از غذاهای پرطرفدار این فصل بود.

به گزارش آینه فردا به نقل از فرادید، آبدوغخیار هم از غذاهای پرطرفدار این فصل بود. با آمدن تابستان میوههای زیادی روانه بازار میشد و تهرانیها هم با دست و دلبازی از این نعمت خدادادی استفاده میکردند. نصرالله حدادی، تهرانپژوه، میگوید: «میوه فراوان و ارزان بود و مردم خیلی زیاد از آن استفاده میکردند چه بهصورت غذا چه میوه. هندوانه، طالبی و گرمک در تابستان خیلی مصرف میشد و هر چه جلو میرفتیم هر میوهای میآمد سفرهها با همان تکمیل میشد، اما بیشتر طالبی، گرمک، انگور، خربزه و هندوانه بود.»
راوی قصه کوچهها و خیابانهای تهران میگوید: «خانمها خداخدا میکردند تابستان بیاید تا از غذادرست کردن راحت شوند. قصابیها که تقریبا تعطیل میشد. اکثر غذاها هم با نان بود؛ نان و پنیر و خیار، نان و پنیر و هندوانه و خربزه و خیار انگور، نان و پنیر و سکنجبین. مردم اهل خوردن گوشت نبودند و میوه زیاد میخوردند. خودم یادم میآید گاهی شام کاهو و سکنجبین میخوردیم.»
به گفته حدادی، غذاهای پختنی در این فصل خیلی کمبود. یکی از غذاهای آن موقع تهران در تابستان رواج داشت و خیلی درست میکردند آلبالوپلو بود. غذایی بسیار خوشمزه که الان خانمها خیلی کم درست میکنند. وقتهایی که غذا پختنی بود، کنار آن بشقاببشقاب هندوانه، خربزه، گرمک میگذاشتند که خیلی به سلامت مردم کمک میکرد.
آبدوغخیار، تغار سفالی و ماست شیرین
آبدوغخیار یکی از غذاهای محبوب تهرانیها در روزهای داغ تابستان بود. حدادی خاطرات خوبی از آبدوغخیارهایی دارد که مادرش با ماستهای حسین آقا، ماستبند محلهشان درست میکرد. میگوید: «آن روزها خانوادههای تهرانی پرجمعیت بودند. ما هم همینطور. مادرم آبدوغخیار را در تغار (ظرف سفالی) درست میکرد. ماست اما نباید تغاری میبود، چون این ماستها چربیاش گرفته میشد ترش بود. فقط از ماستهای پرچرب و شیرین استفاده میکردند. خامه، سبزی خوردن کامل شامل تره، شاهی، تربچه و نعناع را آماده میکردند و نان سمنانی به اضافه گردو و کشمش هم برای گرمی غذا. تهرانیها به گرمی و سردی غذا را اهمیت میدادند.»
حدادی میگوید: «آبدوغخیار که آماده میشد مادرم تغار را میگذاشت وسط سفره و همه ما با یک قاشق در دست از همین تغارها میخوردیم.» خاطرهگوی روزهای دور تهران میگوید: «مغازه حسینآقا سر خیابان ما بود هر وقت میرفتیم ماست بخریم باید گرویی میبردیم. یک کاسه سفال میبردیم به او میدادیم و یک کاسه از ماستهایی که قبلا آماده شده بود میگرفتیم. خدا رحمت کند حسینآقا را. بچه که بودم هر وقت میرفتم ماست بگیریم اولین جملهاش این بود” گرویی داری؟ ” ۵ زار میدادم و یک کاسه ماست میگرفتم.»
حدادی میگوید که این سبک زندگی تا دهه ٤٠ و اوایل دهه ۵٠ رواج داشت و بعد از آن خیلی چیزها از جمله فرهنگ غذایی پایتختنشینان تغییر کرد.