قصه پر غصه زندگی مارال فرجاد
مارال فرجاد در سال ۱۴۰۱ به بیماری سرطان مبتلا شد و در کنار آن، مادرش نیز به بیماری پانکراس دچار بود. در همین سال، مادرشان را از دست دادند.

به گزارش آینه فردا؛مارال فرجاد در سال ۱۴۰۱ به بیماری سرطان مبتلا شد و در کنار آن، مادرش نیز به بیماری پانکراس دچار بود. در همین سال، مادرشان را از دست دادند.
در این شرایط، مونا فرجاد، با ایستادگی و حمایت از مارال، نقش مهمی در مقابله با این بحرانها ایفا کرد.
احساس مارال فرجاد تشخیص داده شد که سرطان دارم ، در آن لحظه همه چیز ناامیدکننده به نظر میرسید. بعد از شیمی درمانی صورتم تغییر کرده و موهایم ریخته بود که این از بزرگترین شکستها برای یک بازیگر است چراکه بدنش ابزار کار او است
حمایت مونا از خواهرش «اتفاقهای تلخی در خانواده ما به یکباره افتاد و ریتم زندگی ما به هم ریخت. ما همیشه در زندگی یک آرامشی داشتیم، یک کانون گرم و انگار یک دفعه وسط زندگی ما بمب منفجر شد» .
وضعیت فعلی مارال فرجاد مارال فرجاد پس از طی مراحل درمان، بهبود یافته، او درباره وضعیت فعلی خود گفته است:
«در کشور مجارستان احساس بسیار خوبی دارم. دوستانم اطرافم را احاطه کردند، موهایم دوباره رشد کرده و احساس بهتری دارم. مارال فرجاد درباره شکست بیماری سرطان خواهرش، مونا فرجاد، گفته است که این بحران یکی از بزرگترین چالشهای زندگیشان بوده است.
در نهایت، داستان مونا و مارال فرجاد نمادی از مقاومت، امید و عشق خانوادگی است که در برابر سختترین شرایط زندگی ایستادگی کردهاند.
آنها با امید و ایمان به یکدیگر، توانستند این دوره سخت را پشت سر بگذارند. این تجربه به آنها یادآوری کرده که باید هر لحظه از زندگی را قدر بدانند
عبارت «یکی برگشت، آن یکی ایستاد» از مارال فرجاد، در واقع اشارهای به وضعیت روحی و جسمی او و خواهرش، مونا فرجاد، در مواجهه با بحرانهای زندگی است.
این جمله نمادی از دو مسیر متفاوت در برابر یک چالش مشترک است: یکی با امید و تلاش به بهبود و بازگشت به زندگی عادی، و دیگری با ایستادگی و مقاومت در برابر مشکلات.
در پایان عبارت «یکی برگشت، آن یکی ایستاد» نمادی از دو رویکرد متفاوت در برابر بحرانهاست: یکی با تلاش و امید به بهبود و دیگری با ایستادگی و مقاومت. این جمله نشاندهنده قدرت و اراده خانواده فرجاد در مواجهه با سختیها و بحرانهای زندگی است