
به گزارش آیینه فردا و به نقل از روزنامه خراسان ردزنی تبهکاریهای این باند مخوف از مهرماه سال ۱۴۰۱ و هنگامی شروع شد که پسر مرد صراف افغانستانی با مراجعه به پلیس آگاهی مشهد اظهار کرد پدرش از ترکیه به ایران آمده است و دیگر هیچ اطلاعی از او ندارد.
با توجه به اهمیت موضوع، پروندهای در پلیس آگاهی تشکیل شد و ردیابیهای اطلاعاتی در دستور کار افسران زبده اداره جنایی قرار گرفت. اما هنوز بیشتر از یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که خانواده «احمد شهیر» تصاویر دلخراشی از این مرد ۵۰ ساله را از طریق شبکههای اجتماعی دریافت کردند که گروگانگیران با ارسال آنها تقاضای پرداخت ۲ واحد کامل بیت کوین را داشتند. زمانی که این تصاویر و فیلمها به دست کارآگاهان رسید، بلافاصله مشخص شد که تبهکاران مخوف گروگان خود را به قتل رساندهاند و اکنون قصد باجگیری با تصاویر جسد را دارند.
اینگونه بود که روند تحقیقات بهکلی تغییر کرد و این پرونده در حالی رنگ جنایی به خود گرفت که با دستورهای ویژه سرتیپ دوم احمدنگهبان گروهی تخصصی از کارآگاهان جنایی به واکاوی ماجرای گروگانگیری پرداختند.
اقدام گروگان گیران
در همین حال گروگانگیران که با هوشیاری پلیس در باجخواهی از خانواده گروگان ناکام مانده بودند، تلاش کردند به گونه دیگری به اخاذیهای خود ادامه دهند. آنها در تماسهای بعدی ادعا کردند در قبال دریافت ۳۰ هزار دلار حاضرند محل دفن جسد را اعلام کنند. آنها مدعی بودند اگر مبالغ مذکور در صربستان به آنها تحویل داده شود، محل دقیق دفن جسد را در منطقه شاندیز مشهد لو خواهند داد.
از سوی دیگر، گروه کارآگاهان با بهرهگیری از شگردهای تخصصی کارآگاهی و بررسی تصاویر جسد به باغویلایی در روستای فرحآباد شاندیز رسیدند، اما مستخدم افغانی باغویلا فقط یک کارت شناسایی در اختیار کارآگاهان گذاشت و مدعی شد ویلا را به یک زوج جوان تبعه افغانستان اجاره داده بودیم که ادعا میکردند قرار است برای پدرشان جشن تولد بگیرند، ولی صبح روز بعد هنگامی که به باغویلا رفتم، هیچکس در آنجا نبود.
بلافاصله مشخصات کارت شناسایی بررسی و مشخص شد کارت مذکور و همچنین شماره تلفنی که با وی تماس گرفتهاند، متعلق به کارتنخوابهای بزرگراه صد متری مشهد است. به همین خاطر تلاشهای شبانهروزی کارآگاهان با راهنماییها و دستورهای خاص دکتر صادق صفری قاضی ویژه قتل عمد مشهد وارد مرحله جدیدی شد و با دستگیری چند مظنون بالاخره مالک سیمکارت شناسایی شد که مردی معتاد و کارتنخواب بود.
ادامه تحقیقات نشان داد مرد معتاد در قبال دریافت ۱۰۰ هزار تومان پول نقد سیمکارت خود را به موتورسواری داده است که مدعی بود از افغانستان آمده و برای تماس تلفنی با خانوادهاش به آن نیاز دارد. همچنین تحقیقات بیشتر بیانگر آن بود که گروگانگیران مخوف با یک برنامهریزی خاص و از طریق سایتهای واسطهگر اقدام به اجاره باغویلا در منطقه شاندیز کردهاند.
داستان ادامه داشت
هنوز تحقیقات پلیسی در این باره ادامه داشت که ۲ پرونده گروگانگیری اتباع افغانستانی دیگر نیز روی میز کارآگاهان گشوده شد و گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ محمدباقر پهلوان رئیس دایره آدمربایی آگاهی ماموریت یافتند به طور ویژه ماجرای گروگانگیریهای اتباع افغانستانی را پیگیری کنند.
در نهایت، بعد از مدتی تلاش بیوقفه، برخی از اعضای باند مخوف گروگانگیران افغانستانی دستگیر شدند که مشخص شد ۲ تن از آنان در گروگانگیری احمد شهیر (مقتول افغانستانی) نقش داشتهاند. پرونده گروگانگیران مخوف از اهمیت خاصی برخوردار شده بود و قاضی دکتر صادق صفری به طور ویژه و شبانهروزی بر این پرونده تبهکاری متمرکز شد و دستورهای محرمانهای را برای دستگیری باند مخوف گروگانگیران صادر کرد.
در حالی که با تدابیر و هدایتهای تجربی سردار سرتیپ محمدکاظم تقوی اخاذی ۲۰ هزار تتری گروگانگیران پس از ۸۰ روز نافرجام مانده بود، برخی متهمان فراری گروگانگیری ۲ کودک افغانستانی در آذرماه سال ۱۴۰۱ نیز در ادامه تحقیقات دستگیر شدند و بدین ترتیب ماجرای قتل احمد شهیر با اعترافات زن ۲۹ ساله افغانستانی به نام «فاطمه-ج» وارد مرحله تازهای شد چراکه او علاوه بر نقش خود در گروگانگیری مرد کارخانهدار افغانستانی که حدود ۸۰ روز در اسارت گروگانگیران بود، به صرافی اشاره کرد که دیگر اعضای باند او را از ترکیه به تهران کشانده بودند.
قرار بود این زن به عنوان طعمهای طناز و با استفاده از عشوهگریهای فریبنده با او در رستورانی گرانقیمت قرار ملاقات بگذارد. اما این زن ۲۹ ساله ادعا کرد سر قرار نرفته و اعضای باند زن ۲۱ ساله دیگری به نام «فرشته» (نام مستعار) را سر قرار با مرد صراف فرستاده بودند.
با این اعترافات، ماموران بیدرنگ به سراغ «علی-خ» (یکی از متهمان دستگیرشده در پرونده گروگانگیری مرد کارخانهدار) رفتند و او را زیر رگبار سوالات فنی قرار دادند چراکه زن ۲۹ساله مدعی بود او نیز در ماجرای کشاندن مرد صراف به تهران نقش مهمی داشت.
راز باغ وحشت فاش شد
طولی نکشید که «علی-خ» راز باغ وحشت را برملا کرد و گفت: با دختری به نام «ز» با نام مستعار «فرشته» در یک جشن آشنا شدم و از او خواستم با احمد شهیر (مرد صراف) قرار دوستانه بگذارد. سپس باغویلایی را در منطقه شاندیز از طریق فضای مجازی اجاره کردیم. ۲ گروگانگیری قبلی را نیز با همین شیوه و در ویلاهای همین منطقه انجام داده بودیم. ولی او مقاومت کرد و با ما درون استخر سرپوشیده ویلا درگیر شد. در این هنگام ضرباتی با چوب به سرش زدیم. بعد هم «خالد افغانی» طناب را دور گردن او انداخت که دیگر بیهوش شد. وقتی فهمیدیم او دیگر جان ندارد، پیکرش را به خانه مجردی در منطقه پنجتن و از آنجا به باغی در منطقه عباسآباد (شهرک شهید رجایی) بردیم و زیر دیوار باغ دفن کردیم.
به دنبال اعترافات متهمان، بیدرنگ گروه امدادگران آتشنشانی نیز با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد عازم باغ مذکور شدند و جسد احمد شهیر را از زیر خاکها بیرون کشیدند. با کشف این جسد، پرونده تبهکاران مخوف اهمیتی دوچندان یافت چراکه هنوز برخی از گروگانگیران فراری بودند. طولی نکشید که قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد از کارآگاهان خواست دستگیری خالد افغانی را در اولویت دستگیریها قرار دهند و به رصدهای اطلاعاتی بپردازند.
در حالی که تحقیقات درباره پرونده گروگانگیریهای هولناک به مراحل پایانی خود نزدیک میشد، گروهی از افسران زبده پلیس آگاهی به سرپرستی سروان هاشمی (افسرپرونده) پس از یک ماه ردیابیهای گسترده به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد خالد به مهرشهر کرج گریخته است.
بنابراین تحقیقات نامحسوس برای شناسایی محل دقیق مخفیگاه وی با تاکید قاضی صفری ادامه یافت و در نهایت مشخص شد او و همسرش به عنوان سرایدار و نگهبان در یک مجتمع مسکونی و با نام جعلی مشغول کار شدهاند. خیلی زود رصدهای اطلاعاتی به نتیجه رسید و گروه کارآگاهان با عزیمت به کرج او را در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه به دام انداختند و اواخر بهمن ماه گذشته به مشهد انتقال دادند.
اعترافات عضو اصلی
این عضو اصلی باند تبهکاران که ابتدا سعی میکرد خود را بیخبر از ماجرای گروگانگیری نشان دهد، وقتی در شعبه ویژه پروندههای جنایی مقابل شواهد و مستندات انکارناپذیر قرار گرفت لب به اعتراف گشود و ابعاد جدیدی از جنایت در ویلای وحشت را فاش کرد.
او گفت: طراحی و برنامهریزی ماجرای گروگانگیری با «علی-خ» بود اما وقتی درون استخر یکی از همدستانم با احمد شهیر (مقتول) گلاویز شد، هر دو نفر زیر آب رفتند که در این لحظه من هم خودم را به داخل استخر انداختم. یکی دیگر از اعضای باند با چوب او را میزد و دیگری هم با دسته چاقو ضرباتی به سرش وارد میکرد اما وقتی پیکر او را بیرون کشیدیم، من طناب را دور گردنش بستم تا اینکه بیهوش شد. بعد هم پیکر بیجان او را به باغی که متعلق به یکی دیگر از همدستانمان بود بردیم و در آنجا دفن کردیم.
با توجه به اهمیت و حساسیت تبهکاریهای ۷ عضو این باند نقابدار، تحقیقات بیشتر درباره جرایم وحشتناک آنان همچنان ادامه دارد.